به گزارش نماینده به نقل از فارس حسن رحیم پور ازغدی عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در نشست شورای عمومی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور که با عنوان «ایران پر از بهشتی نیست» برگزار شد، در رابطه با بحث تشکیلات از منظر شهید بهشتی و نیز شخصیت شناسی این شهید بزرگوار گفت: ایران پر از بهشتی نیست عنوان خوبی برای این نشست است برای اینکه عدهای از خواب خرگوشی بیدار شوند و منظوری بالقوه از شخصیت شهید بهشتی را دریابند.
وی ادامه داد: شهید بهشتی با عناوین بسیار بدی کوبیده میشد، بیادب، چماقدار افراطی و... از جمله همین توهینهای بی شرمانه خطاب به وی بود.
ازغدی تاکید کرد: موج شدید توهینها و شایعهها به حدی رسیده بود که کسی جرات نمیکرد نام او را بر زبان بیاورد اما ایشان در مقابل این توهینها آن قدر منطقی و متواضعانه برخورد میکرد که بیشترین نقش در مردمی و اسلامی شدن قانون اساسی را بر عهده داشت.
*بهشتی و مطهری دنبال اسم و رسم نبودند
ازغدی با تاکید بر شناخت کامل شهید بهشتی از غرب گفت: بهشتی کسی بود که به عنوان نماینده آیتالله بروجردی به هامبورگ رفت و مراکز اسلامی را احداث کرد و در همان موقع غرب را از جنبههای مختلف زیر نظر گرفت، در این میان بسیاری از مخالفان ایشان نسبت به صاحب نظر بودن وی در زمینههای مختلف اعتراض داشتند و معتقد بودند نمیشود یک نفر در همه رشتهها از جمله اقتصاد، کلام، فقه و... متفکر باشد اما همه اینها در حالی بود که هر کس غرق در اسلام باشد، اسلامش دربرگیرنده همه این موارد میشود، در واقع این جامعیت اسلام است که مسلمانش را به راه خود میکشاند.
وی تصریح کرد: یکی از خصوصیات شهید بهشتی همین جامعیت نظر و ایده وی است، وی وقتی میبیند که جامعه با مشکلات مختلف دست به گریبان است، مجبور میشود که بنشیند و بررسی کند که قرآن و سنت در این باره چه میگویند، بهشتی و مطهری اینطور بودند. این افراد هستند که تیپهای غیر طبیعی دارند و به دنبال اسم و رسم دکتری و آیت اللهی نیستند.
ازغدی با اشاره به شخصیت مخلص و مجاهد گونه شهید بهشتی گفت: از این منظر که نگاه کنی میبینی که ایران پر از بهشتی نیست. البته هنوز هم هستند کسانی که مثل بهشتی نظریه پردازی کنند اما نکته اینجاست که جامعیت وی را ندارند، ناگفته نماند این عبارت یک جنبه منفی هم دارد اما نباید آن را در نظر گرفت و باید به جنبه تحریک کنندهاش توجه کرد.
*بهشتی معنای واقعی اعتدال بود
وی در ادامه افزود: انقلاب اسلامی مدیون شهید بهشتی است چرا که اگر او نبود، نظام جمهوری اسلامی در مقاطع بسیاری دچار مشکل میشد، بهشتی معنای واقعی اعتدال بود و اگر کسی به دنبال اعتدال حقیقی است باید آن را در وجود بهشتی جست و جو کند، علت اینکه امام(ره) پس از شهادت او گفتند: «بهشتی یک ملت بود»، همین است.
ازغدی با اشاره به جریانهای موجود در خلال پیروزی انقلاب گفت: هنگام تدوین قانون اساسی دو جریان اصلی وجود داشت که دسته اول موافق بندهای آن بودند و دسته دوم با برخی از قوانین اسلامی مخالفت میکردند این جریان که متاسفانه هنوز هم به اشکال مختلف حاشیه سازی میکنند، معتقد بودند برخی بندهای قانون اساسی باید تغییر پیدا کند چرا که وحی منزل نیست، در مقابل کسانی قرار داشتند که تاکید میکردند بندهایی چون اصل حاکمیت ولایت فقیه و عفاف و حجاب و... لایتغیر است و به هیچ عنوان تغییر نخواهند کرد چرا که آیههای مستقیم قرآن هستند.
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: در واقع این گونه اقدامات انقلاب علیه انقلاب بود و کسانی که در این جبهه بودند ساختارشکنان ضدانقلاب نام میگرفتند، البته اصلاح برخی موارد و ایجاد شرایط بهبود قانون نه تنها مشکل ایجاد نمیکرد بلکه موجب رشد و توسعه قانون اساسی نیز میشد. اما اینکه بخواهند با حذف برخی از بندها نظام را دچار ساختار شکنی کنند، اصل عناد ورزی با جمهوری اسلامی شدت میبخشید.
وی ادامه داد: هر یک از نظامهای دنیا دارای چارچوب معین قانونی هستند که این چارچوب در قالب اصول سخت افزاری و اصول نرم افزاری وجود دارد اصول سخت افزاری اصول تغییر ناپذیر و اصول نرم افزاری اصول تغییر پذیر هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به شخصیت منصف و متدین شهید بهشتی گفت: شهید بهشتی شخصیت منحصر به فردی داشت، ایشان در مقابل توهینهای گروههای مختلف و فحاشیهای آنان کاملا منصفانه و با کمال ادب برخورد میکرد و فحاشیهای مبتذل ضد انقلاب را با منشی انقلاب گونه پاسخ میداد.
ازغدی با اشاره به این که چهرههای معاند تنها به دنبال هتاکی بودند و هیچگاه دنبال نقد استدلالی نبودند، افزود: همان اوایل که شهید منتظری در صف انقلاب بود به او میگفتند گربه نره و به شهید بهشتی میگفتند روباه مکار، یعنی اینها تا این حد مبتذل بودند به جای اینکه دو صفحه از حرفهای بهشتی را نقد کنند و بگویند اشکالاتش این است و این نقدها را به آن داریم فحاشی میکردند و تهمت میزدند و یک کلمه بحث استدلالی محتوایی نمیکنند.
وی ادامه داد: همین بچههای انجمن اسلامی مستقل اولش که انجمن را به راه انداخته بودند چقدر فحش خوردند و تهمت شنیدند و اذیت شدند.
*اصل انقلاب به خاطر این بود که حکومت در فرهنگ دخالت کند
رحیمپور ازغدی قانون اساسی را یکی از محورهای اعتدال خواند و افزود: چند جریان در مورد ایجاد قانون اساسی وجود داشت. یک جریان بود که میگفت: قانون و قانون اساسی چیست؟ دیگر نیازی به قانون اساسی و انتخابات نیست و یک جریان دیگر، متحجران غرب زده بودند که اعتقاد داشتند شریعت نظام فردی است و بعنوان قانون اساسی نباید مطرح شود اسلام حکومت نمیشود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: این گروه معتقد بودند اخلاق باید اسلامی باشد نه قانون، قانون اساسی صرفا پروتکل دموکراتیک، لیبرال و لائیک بین شهروندان است. وی اضافه کرد: این گروه معتقد بودند مذهب مسئلهای شخصی است، یعنی همان چیزی که قبل از انقلاب بود، هرکسی میخواست محجبه بود هرکسی میخواست بی ججاب، برای مشروب خورها مشروب فروشی بود، برای اهل نماز مسجد و در واقع دین یک مسئله شخصی بود و بعد از انقلاب هم اتفاقا اولین جاهایی که هدف مردم قرار گرفت برای خراب کردن و درگیری در آن ایجاد شد همین مشروب فروشیها و فاحشه خانهها بودند و بعد هم سینماها به خاطر فیلمهایی که نشان میدادند.
وی افزود: شهید بهشتی میگفت خط امام (ره) و اعتدال امام (ره) این است که قانون اساسی وجود داشته باشد نه اینکه قانون اساسی به سبک غربی و لائیک باشد بلکه باید جوهره اسلامی داشته باشد، بخش لائیک میگفتند که اسلام را تبدیل به دنیا و قانون نکنید چرا که مردم بدبین میشوند و اسلام بدنام میشود و ... و این استدلالشان بود اما در دلشان اصلا اسلام را قبول نداشتند.
ازغدی ادامه داد: جریان آن طرف هم نمیتوانستند بین قانون و شریعت تفکیک کنند، فکر میکردند هرنوع قانوننویسی تعریض به شریعت است، فکر میکردند هر نوع تقنینی، تشریع است. تشریع همان سنت است و نباید شریعت جدید آورد.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه سخت بودن تفکیک بین قانون و شریعت در بین وهابیون نیز مشاهده میشود، گفت: شبیه این تفکر اغلب در بین وهابیون و نو حنبلیها و اخباریون شیعه است. مثلا میگویند که تا میتوانید احتیاط کنید سوار هواپیما نشوید چرا که اگر خوب بود در احادیث پیامبر یا قرآن به آن اشارهای میشد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پس حکومت اسلامی، حکومت اخلاقی و مردمی است؛ اصلا تربیت اجتماعی نمیتواند مردمی نباشد، لذا اسلام میگوید شرط لازم برای حقانیت شما این است که طبق اسلام و افرادی که واجد صلاحیت باشند، آدم فاسد، دروغگو، خائن، فساد مالی، فساد اخلاقی، فساد اعتقادی، فساد سیاسی، مزدور، آدم ضعیفالنفس، بیشخصیت و آدمهای ترسو اینها حق ندارند حاکم شوند بر جان و مال و آبروی مردم، ولی صفات خوب را داشته باشد عالم با تقوا لازم است اما کافی نیست باید مردم را راضی کنید، باید مردم را توجیه کنید، باید مردم قبول داشته باشند که شما بر آنها حکومت کنید و پاسخگویشان باشید و تحت نظارت هم باشد. این اصل اسلامی است؛ اصل لیبرال دموکرات غربی نیست، لیبرال دموکرات غربی میگوید اصول و شرع را انجام ندهید.
وی افزود: یک عده هم فقط رابطه با خدا را میدیدند و میگفتند حق و باطل رابطه انسان با خداست و خدا تکلیف را معلوم کرده است و پرسیدن از مردم یعنی چه؟ مردمی که خیلیهایشان جاهل هستند و تقوا ندارند و در زندگیهای شخصیشان ماندهاند، خودش را نمیتوانند اداره کنند، آنوقت اینها نظر بدهند که چه کسی جامعه را اداره کند؟ اصلا مگر قدرت تشخیص دارند! این قدر کلاه سرشان میرود.
ازغدی ادامه داد: چطور میشود مردمی که تحت تربیت هستند مربیان خودشان را بتوانند تشخیص دهند! مثل اینکه بگویید آدمهای بیسواد یا شاگرد اول ابتدایی تشخیص دهند که چه کسی انیشتین باشد یا نباشد! وی افزود: اینها میگفتند شما رابطه خود و خدا را ببینید اگر درست است و طبق ضوابط اسلامی است دیگر مردم را فراموش کنید انتخاب و رأی گیری نمیخواهد.
*حق نمیتواند به زور بر مردم حکومت کند
وی با تاکید بر اینکه حق نیز نمیتواند به زور حکومت کند، گفت: اینها توجه به یک مطلبی نداشتند و آن این است که حتی حق نمیتواند بر مردم به زور حکومت کند زیرا اصلا هدف حکومت اسلامی تربیت و نجات مردم است و اجرای قانون خشک بدون تربیت مردم تأثیری ندارد.
ازغدی تاکید کرد: اجرای قانون موضوعیت ندارد، هدف قانون، هدایت خلق و تربیت مردم است لذا چگونه است که امام حسن (ع) حکومت را واگذار میکنند ولی معاویه را به مشروعیت نمیشمرند و میگویند تو حکومت اسلامی نیستی و امام حسین (ع) بدون امید به پیروزی میجنگد برای اینکه در هر دو تا مقطع اصالت با چه بود؟ با حفظ پرچم اسلام و هدایت خلق.
وی افزود: عدهای میگویند قانون اساسی و انتخابات مهم نیست، فقط مسیر درست و شرعی باشد کافی است، عدهای میگفتند: "شرع چیست! قانون اصلا ربطی به آن ندارد، مسئله عرفی و لائیک است، مذهب در حد اخلاق شخصی و خانوادگی". اما خط وسط و اعتدال واقعی این بود که امام(ره) آمد و دستور داد به دولت موقت و این را من به شما بگویم هیچ انقلابی به این سرعت نه قانون اساسی نوشته است و نه بعدش آن را به رأی ملت گذاشته است.
ازغدی تصریح کرد: همین آمریکا هیچ وقت قانونش را به رأی مستقیم دولت نگذاشته است، فقط انقلاب اسلامی این کار را کردهاست، هم اول و هم بعد از اینکه اصلاحاتی در قانون شد، دو بار! علاوه بر این که نمایندههای ملت آمدند و نوشتند، باز خود قانون را دوباره امام(ره) گفتند به رأی مستقیم مردم هم بگذارید.
*بازرگان به امام (ره) می گفت انتخابات نیاز نیست
وی تصریح کرد: در دنیا هیچ کشوری این گونه نبوده است، مهندس بازرگان و گروههایی که خودشان را لیبرال و مردم گرا میدانستند، به امام(ره) میگفتند انتخابات نمیخواهد همه دنیا میدانند که مردم شما را قبول دارند، شما یک گروه را مشخص کنید تا قانون اساسی را بنویسند و شما خودتان تائید کنید و اصلا لازم نیست نمایندههای ملت بیایند.
ازغدی با تاکید براینکه امام(ره) پای دموکراسی ایستادند، گفت: خیلی جالب است آنها که مدعی دموکراسی بودند، ولی امام (ره) پای این قضیه ایستاد و استدلال امام (ره) هم این بود که اگر ما این کار را نکنیم، نسل عوض میشود و ۲۰، ۳۰ سال بعد میگویند اصلا کسی رأی نداده است و اصلا انتخاباتی نبوده است، انقلابیون آمدند و به زور اسلحه کارشان را کردهاند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در جواب این هم که میگویند قانون اساسی برای آن نسل است و برای این نسل نیست به آنها بگویید که در هیچ کشوری در دنیا، ۹۹درصد آن یک درصد هم برای آن است که من نمیدانم با احتمالا میگویم، هیچ کدام از کشورهای لیبرال دموکرات، حتی یک بار هم قانون اساسی شان را به رأی نگذاشته اند، چه برسد به اینکه بگویند نسل عوض شده و هر چند وقت آن را به رأی بگذارند!
وی ادامه صحبت خود را با نامه امام (ره) به دولت بازرگان پیگرفت که امام (ره) نامه نوشتند به دولت بازرگان تقریبا ۳، ۴ ماه از انقلاب نگذشته، که لازم است دولت مبارز ایران هرچه زودتر خودشان سرنوشت آینده مملکت را به دست آورند و ثمره انقلاب را در همه روابط و نظامات اجتماعی به دست بگیرند و حقوق از دست رفته خود را بازیابند و عدالت اسلامی را مردم خودشان در همه شئون جامعه باز پیگیر باشند، لذا طرح قانون اساسی را با سرعت تکمیل و به تصویب شورای انقلاب برسانید و بعد در خدمت افکار و آرای عمومی قرار دهید در حالیکه جریانات لیبرال و مردم گرا چه مذهبی و چه غیر مذهبی قبول نداشتند.
«نکته بعدی، آقای بهشتی گفتند من خودم نظرم نبود که بروم در شورای قانون اساسی منتها شورای حزب، جامعه مدرسین قم همه گفتند بروید، چون مدیریت مجلس آسیب میبیند، اگر شما نباشید».
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: یعنی فردی بود که اگر باشد و نباشد مجلس دو مدل مدیریت میشود، در بین تمام آن افراد مدعیان و بزرگان همه جریانات بودند، اما آقای بهشتی به عنوان نایب رئیس رأی آورد. البته رئیس مجلس آقای منتظری بود، اما بعد از چند جلسه جای خودش را به آقای بهشتی داد و بعد گفتند که نظر امام(ره) به تسریع است که دولتی مطمئن سر کار بیاید و برای طولانی مدت برنامه ریزی کند.
ازغدی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: دولت موقت مشکلش موقتی بودن است تا قانون اساسی نداشته باشیم، عملا انقلاب تبدیل به نظام نشده است و تثبیت نشده و ایشان میگفت ما بعضی از نظرات و شعارهای خودمان را آوردیم در قانون اساسی و خیلی از بندهایش را در مورد مردم سالاری و ولایت فقیه را خود من نوشتم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در واقع میخواهد بگوید، اینها یکی است؛ دو تا نیست، از این به بعد برای مبنای حرکت و وحدت، قانون اساسی با موازین شرعی، لازم است و شیوه اجرایی قوانین اسلامی را طرح میکند تا هم از خطر دیکتاتوری و هم هرج و مرج در امان باشیم و به مردم اعتماد کنیم، مردمی که رهبر و شعارها را درست تشخیص دادهاند و از سال ۴۲ تا به امروز همان خط را میروند، امروز مردم میلیونها میلیون پشت سر رهبری هستند.
ازغدی همچنین در مورد قانون اساسی گفت: یک بیانیه اصل بندی شده و تنظیم شده انقلاب است، مردم انقلابی در راهپیمایی ها شعار می دادند؛ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و این نظام پاسخ به همان فریادها است، یعنی ما همان شعارها را تبدیل کردیم به مواد قانون اساسی؛ شعارها را در قالب نسبتا اصیل اسلامی ریختیم ولی نه کامل بخاطر اقتضاهای زمانه برای آنکه شعارها تحقق پیدا کند.
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: شهید بهشتی یک نمونه دیگر مطرح میکند و این است که بنیان فقهی کافی است یا قواعد حقوقی، عقلایی که البته مغایر با شرع نباشد هم لازم است؟ اینجا هم دو جریان افراط و تفریط بودند عده ای می گفتند: فقه احکام شرعی است و دخالتی در نظام سازی نباید داشته باشد. اسم کشور را گذاشتید جمهوری اسلامی. زیرا بعضیها میگفتند فقط بگذارید جمهوری! مردم که مسلمان هستند، اسلام را در قانون نیاورید، یعنی لائیک باشد. عدهای میگفتند بگوئید جمهوری دموکراتیک اسلامی که دموکراتیک غربی تقویت شود. امام (ره) گفتند این یعنی جمهوری اسلامی اسلامی! چون وقتی میگویید، جمهوری اسلامی، احترام و اعتقاد به نظر مردم در آن است، قید را برای چه می آورید! مگر اینکه میخواهید غلظتی بیاورید تا از اسلام فاصلهاش دهید.
وی ادامه داد: لذا امام (ره) گفت: جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. شهید بهشتی در قانون اساسی میگوید فقه اجتهادی جزء و مبنای قانون اساسی است، فقه فقط مسائل عبادی و شخصی نیست، اما این معنایش این نیست که قانون نویسی و حقوق عرفی عقلایی خلاف شرع است لذا اینکه ۶ حقوقدان باشند و ۶ فقیه که مراقب باشند مصوبات مجلس هم خلاف حقوق شرع نباشد و هم اینکه خلاف قراردادهای جزئی قانون اساسی نباشد، لازم است و جلوی افراط و تفریط ایستاد و مسیر اعتدال را پیشبرد.
وی افزود: موضوع دیگر در باب افراط و تفریط درباره قانون گرایی و مصلحت اندیشی است که شرع، قانون و مصلحت، تکلیفشان چیست؟ شهید بهشتی میگوید که هر سه واقعیت هستند و سه قوه هر تصمیمی که میگیرند یا مجلس هر قانونی که تصویب میکند، اول از همه این که ملت رأی دادهاند و باید اسلامی باشد، پس خلاف اسلام نمیتوانید رأی بدهید. فقهای شورای نگهبان طبق اجتهاد خودشان باید رعایت کنند و دوم اینکه خلاف قانون اساسی هم نباید باشد این را هم حقوقدانان شورای نگهبان مراقبت کنند تا حالا قانون شرعی شده و قانونی هم شده. مورد سوم گاهی چیزی شرعی است و قانونی هم هست، اما امکان برای اجرایش نیست و شرایط بحرانی پیش میآید یعنی یک چیزی به نام مصلحت جامعه مطرح میشود، مصلحت نظام یعنی مصلحت جامعه نه اینکه مصلحت مسئولین بلکه مصلحت امت. اینجا اول گفتند مجلس این کار را بکند اما وقتی دیدند مشکل حل نمیشود، مجمع تشخیص مصلحت را گذاشتیم.
این استاد دانشگاه در ادامه به تعریف ولایت مطلقه پرداخت و افزود: اگر اختلاف ایجاد شد که قانون وجود دارد اما در حال حاضر امکان اجرای آن وجود ندارد. در این جا موقتا بخاطر مصلحت جامعه مجری قانون، بجای قانون حرف میزند تا بحران حل شود. این یعنی فوق قانونی که خودش قانونی است. استبداد و قانون شکنی نیست. این همان ولایت مطلقه، مصلحت نظام و جامعه است که در همه نظامهای دنیا به نام اختیارات دوره بحران و مدیریت بحران مطرح میشود.
رحیم پور ازغدی با اشاره به این تفکر لیبرالها که اعتقاد داشتند نظام به بهشت و جهنم کاری ندارد و دین مسئله شخصی است، افزود: نظر آقای بهشتی این است که یک بخشی از دین مانند اخلاق شخصی نظر شخصی است، اما بخشی از دین قوانین است. حقوق اجتماعی و حق دیگران حق الناس است. اگر شخصی در حریم خصوصی بخواهد خود را جهنمی کند و دولت،نه این که وظیفه نداشته باشد، حق ندارد دخالت کند. اما کسی در حریم عمومی قانون شکنی میکند و اخلاق اجتماعی را زیر پا میگذارد، دولت وظیفه دارد دخالت کند. این جا مسئله بهشت و جهنم این شخص مطرح نیست، مسأله حقوق اجتماعی و حق الناس مطرح میشود.
*لیبرالها اعتقاد داشتند دولت در امر دین بیطرف است
وی افزود: سوال این نیست که بهشت و جهنم مردم زورکی است یا نه! سوال این است که حکومت در برابر اخلاق اجتماعی و حق الناس و حقوق عمومی و قوانین اجتماعی مسئولیت دارد یا ندارد؟ آن سوال را لیبرال ها مطرح می کردند چون اعتقاد داشتند حکومت باید بیطرف باشد و طرفدار دین نباشد. اعتقاد داشتند حکومت یا بیطرف است یا دیکتاتور است. جواب این است که حکومت نه بیطرف است نه دیکتاتور. دولت قانونی است. زمانی که قانون است قانونی عمل کند. زمان تربیت، تربیت را بعهده بگیرد. جایی که حریم خصوصی است دخالت نکند. چه کسی گفته است که حکومت باید به زور مردم را به بهشت ببرد؟
*نظام مکتبی و دولت اسلامی
این استاد دانشگاه در ادامه به بررسی ویژگی های نظام سیاسی اسلامی از دیدگاه شهید بهشتی پرداخت و افزود: اولین ویژگی این است که نظام ما یک نظام مکتبی است یعنی در برابر مکتب متعهد است. نسبت به احکام، اخلاق و عبادت بیطرف نیست. البته پذیرش آن در حوزه شخصی اجباری نیست. هرکس این مکتب را پسندید و به آن دل بست بیاید. هرکس نپسندید در حریم خصوصیاش نیاورد. «اعتقاد شخص اختیاری است. اما نظام مکتبی است. دولت، اسلامی باید باشد». این پاسخ شهید بهشتی در مجلس خبرگان به افرادی بود که اعتقاد داشتند دولت نباید نسبت به مسایل اسلامی احساس مسئولیت کند.
وی افزود: شهید بهشتی اساس اصول عملی و عقیدتی اسلام را قرآن و سنت میداند و در این باره میگوید: در راس نظام اصول عقیدتی عملی اسلام براساس کتاب و سنت است. همه چیز باید از این قله سرازیر شود. نه دولتمردان ما، خود پیامبر(ص) هم حق ندارد هر کاری دلش بخواهد در حکومت انجام دهد. آن چه در راس است، حتی پیامبر، امام، مرجع تقلید، شخص رهبر و همه باید مراقب باشند و سر مویی از آن تخلف نکنند.
وی ادامه داد: قرآن کریم راجع به خود پیامبر میفرماید: اگر محمد(ص) هرچیزی که دلش میخواست میگفت و هرکاری دلش میخواست انجام میداد و چیزی را به ما نسبت میداد، ما با قدرت از او انتقام میگرفتیم. رگ دستش را قطع میکردیم. تفکر بهشتی این است که وقتی پیامبرش نمیتواند تخلف کند رئیس جمهور و وزیر و وکیل جای خود دارد، حتی رهبر و مرجع تقلید هم حق ندارد از خود حرفی بزند.
این استاد دانشگاه افزود: دولت نسبت به بهشتی و جهنمی شدن افراد و اخلاق اجتماعی در بعضی موارد مسئولیت دارد. ولی این که کجا و چگونه اعمال نفوذ کند مهم است.
رحیم پور ازغدی در ادامه به بررسی نظام جدید اجتماعی ایران در تفکرات شهید بهشتی پرداخت و افزود: ما نه نظام لائیک را قبول داریم و نه دیکتاتوری به نام مکتب، ولی نظام و دولت نسبت به اخلاق و عدالت بیطرف نیست. شهید بهشتی میگوید: نظام جدید اجتماعی ایران نظامی اسلامی است. لائیک نیست. با کسی هم تعارف نداریم آری این نظام ایدئولوژیک است. مردم به این ایدئولوژی رای دادهاند. خدا این ایدئولوژی را بر ما نازل کرده است. بله ما ایدئولوژیک هستیم.
وی افزود: ما لیبرال نیستیم ما ایدئولوژیک هستیم، اما طرفدار دیکتاتوری مذهبی هم نیستیم. چون دیکتاتوری ضد ایدئولوژی است. ایدئولوژی یعنی ما مکتب و مرام داریم، اصول و ضابطه داریم، دیکتاتوری یعنی ما ضابطه نداریم هر کاری دلمان بخواهد با اسم مذهب انجام میدهیم.
*لیبرالیسم دیکتاتوری نفسانیت است
رحیمپور گفت: بهشتی نظام جمهوری اسلامی را تابع اصول میداند و میگوید: ما نه از دیکتاتوری آخوند و روحانیت دفاع میکنیم نه از دیکتاتوری شخص فقیه نه از دیکتاتوری صنف روحانیت نه از دیکتاتوری اکثریت و اقلیت دفاع میکنیم. ما با هر نوع دیکتاتوری مخالفیم چون ایدئولوژی یعنی نفی دیکتاتوری. ایدئولوژی یعنی مکتب، یعنی ما اصول داریم. همه کارهایمان باید تابع اصول باشد. لیبرال هم نیستیم چون لیبرالیسم دیکتاتوری نفسانیت است. دیکتاتوری فردی و اکثریت دیکتاتوری افراد است. فردگرا میگوید هرچه که فرد دلش میخواهد. جمع گرا میگوید هر چه جمع بخواهد.
وی ادامه داد: نظام جدید نظامی اسلامی است؛ نظامی که مردم انتخاب و گزینش کردند نظامی است در راستای خدمت به مردم. نظامی به لحاظ فرم جمهوری یعنی تمام مسئولین با رای مردم انتخاب میشوند. یک مرحلهای یا دو مرحلهای. قانون گذاران و دولتمردان با رای مردم انتخاب میشوند. رهبر و رئیس قوه مجریه انتخاب مردم است. همه مسئولان باید به دست مردم انتخاب شوند. جمهوری در راستای ارزشهای لیبرال، مارکسیستی و فاشیستی مسیحی و لائیک نیست، در چهار چوب ارزشهای اسلامی است.
*نظام جمهوری اسلامی ایدئولوژیک و متعهد به اسلام است
وی ادامه داد: شهید بهشتی نظام جمهوری اسلامی را ایدئولوژیک میخواند و توضیح میدهد: نظام اجتماعی آینده ما نظامی ایدئولوژیک است نه نظامی فاقد ایدئولوژی. متعهد در برابر اسلام است. از اصول و احکام و ارزشهای اسلامی و اخلاق یک قدم آن طرفتر نخواهد رفت. این اصل ثابت نظام است. اما مسئولین نظام چطور انتخاب میشوند.؟ از این جهت نظامی مردمی و اومانیستی است. نه ملی و ناسیونالیستی. منظور اومانیسم اسلامی است. به این معنا که انسان دوست است نه انسان پرست. اومانیسم غرب انسان پرستی و نفس پرست است در ذیل خداپرستی . همه این مفاهیم در نامی که برای این نظام انتخاب کرده ایم نهفته است.
رحیمپور گفت: شهید بهشتی در رابطه با تعبیر جمهوری اسلامی میگوید: بعضیها فکر نکنند جمهوری اسلامی به امام(ره) تحمیل شده است یا ما تحت تاثیر جریانات غرب زده این حرف را زدهایم. کلمه جمهوری اسلامی ابتکار خود من بود. بعضیها فکر میکنند این ایده لیبرالها است اما اینطور نیست. ما به امام (ره) گفتیم ماهیت حکومت اسلامی است. شیوه حاکمیت جمهوری است و این روشی است در خدمت اسلام هیچ منافاتی هم با اسلام ندارد .
رحیم پور ازغدی در ادامه بیعت و انتخابات را در اصل کارکرد یک شکل دانست و افزود: قبلا تک تک بیعت میکردند الان گروهی رای میدهند. بیعت قبیلهای هم میتوانست در خدمت باطل قرار بگیرد و هم در خدمت حق. بیعت قبیلهای هم با امام حسین(ع) و هم با یزید شده است. انتخابات هم همینطور است از صندوق رای هم جمهوری اسلامی بیرون میآید هم ضد اسلام پس بیعت و انتخابات در اصل کارکرد یکی است می تواند اسلامی و غیر اسلامی است. بهشتی در این باره گفته است: این نظام جمهوری است یعنی خلقی، تودهای، جمهوری مردی ناسی و اسلامی است. یعنی ایدئولوژی، مکتب و اصول داریم. در برابر یک ایدئولوژی انتخاب شده و نه تحمیل شده متعهد هستیم. این نظام اسلامی است اما با انتخاب مردم روی کار آمده است.
به گفته وی، شهید بهشتی نام جمهوری اسلامی را ابتکار خود میداند و میگوید: شعار جمهوری اسلامی ابتکار من و همفکران ما بود. ما در حزب جمهوری اسلامی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم در برابر جریانهای لامذهب و لاییک و غرب زده و جریانهایی که انقلاب را قبول ندارند ولی فقط مذهبی هستند متحجرند و زود انقلاب را بر باد میدهند ما این خط را باید برویم و امام (ره) این تفکر را قبول کرد.
*مردم حامی اصلی نظام جمهوری اسلامی
رحیم پور ازغدی مردم را حامی اصلی نظام جمهوری اسلامی بشمار آورد و ادامه داد: اگر جمهوری اسلامی و انتخابات نبود تا الان بیش از ۱۰ بار سرنگون میشدیم. مردم انقلاب و حکومت را نگه داشتند. اول انقلاب توطئه بنیصدر که رئیس جمهور بوده است. مساله بازرگان که نخست وزیر بود. و جریان آقای منتظری که قائم مقام رهبری بود که باعث سرنگونی نظام میشد اما مردم اجازه نمی دهند.
وی تصریح کرد: مردم در ۲۲ بهمن تجدید میثاق میکنند و اعلام میکنند ما هستیم. مردم همواره نظام را سر پا نگه میدارند، نمیگذارند به سمت تحجر ، غرب زدگی و آشتی با آمریکا برود. اگر جمهوری اسلامی نبود و نظام انتخاباتی نبود و مردم پشت نظام نبودند تا الان سرنگون شده بود. با وجود این همه هجمه توطئهها از خارج و نامردیها از داخل نظام فقط مردم نظام را نگه داشتند.
رحیم پور ازغدی به دو اصل مهم قانون اساسی، حاکمیت مطلق بر انسان و ولایت فقیه اشاره کرد که شهید بهشتی در مورد این دو اصل می گوید: دو اصل را خودم در قانون نوشتم. به همراه آقای باهنر آوردم و به حدی دفاع کردیم که رای آورد. اینکه حاکمیت مطلق بر انسان و جهان از آن خداست و او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خود حاکم کرده است. بعضیها اعتقاد دارند این یعنی دموکراسی. بله این یعنی دموکراسی با توجیه دینی. برخی تصور میکردند این اصل، مستقیم با ولایت فقیه مخالف است، در حالی که ما گفتیم که این یک حق خداداد است که کنارش یک شرط خداداد دارد. حاکمیت مطلق با خداست. خدا فرمود شما را بر سرنوشت خود حاکم کردم.
وی ادامه داد: اگر این اصل صد در صد اسلامی مطرح نمیشد هر کسی سرکار میآمد دیکتاتوری عمل میکرد و میگفت خدا با من حرف زده و به من دستور حکومت داده است.
رحیم پور ازغدی در ادامه به نحوه حکومت در عصر غیبت اشاره کرد و گفت: در عصر غیبت شیعه معتقد نیست که کسی مستقیم با خدا، پیامبر و امام زمان ارتباط دارد. حکومت در زمان پیامبر و امام تعیینی بود اما تحمیلی نبود. لذا اکثر ائمه ما حکومت نکردند. چون نمیتوانستند و اگر میتوانستند نمیخواستند تحمیل کنند. ولی تعینی بود. یعنی از طرف خدا تعیین شده بود.
وی در ادامه به بازخوانی نظر شهید بهشتی در اینباره پرداخت و گفت: شهید بهشتی معتقد است حکومت در عصر غیبت نه تحمیلی است نه تعیینی یعنی شخص خاصی بعنوان حاکم اسلامی از طرف خدا و پیامبر تعیین نشده است. تحمیلی هم نیست چون باید ملت بخواهند تا حکومت اسلامی شکل بگیرد.
ازغدی افزود: وقتی زمان معصوم تحمیلی نیست زمان غیر معصوم هم تحمیلی نیست. این به معنای لیبرال دموکراسی بودن نیست. معنی آن این نیست که هرکسی را ملت خواست سرکار آمد خواه واجد شرایط باشد یا نباشد حکومتش مشروع است. نخیر حکومت باطل است. رضایت مردم کافی نیست. رضایت خدا برای مشروعیت کافی است اما برای اعمال حاکمیت و بالفعل شدن حق حاکمیت کافی نیست. این مبنای بهشتی بوده که امام (ره) هم قبول داشته است و مبنای قانون اساسی شده است.
وی خاطر نشان کرد: حق تعیین سرنوشت با مردم است ولی ویژگیهای حاکم هم مشخص شده است. وقتی فرد واجد الشرایط را تشخیص دادید وظیفه شما بیعت و اطاعت است. در عین حال نظارت هم لازم است. بعضی ها فکر کردند اصل ولایت فقیه با اصل حق حاکمیت سرنوشت منافات دارد، اشتباه کردند. این اصل در طول ولایت فقیه است. چون اعمال ولایت بوسیله مردم اتفاق میافتد این جا جمهوریت معنا پیدا میکند .
وی گفت: شهید بهشتی در رابطه با این مسئله که آیا نظام ما مورد پذیرش مردم است یا نه میگوید: هیچ حکومتی بدون دخالت و رضایت مردم محقق نخواهد شد حتی اگر مشروع باشد. حتی اگر بر حق باشد و این منافاتی با اصل پنجم ولایت فقیه ندارد. آن جا ما مقید کردیم که مقام ولایت و امامت متعلق به فقیه جامع الشرایط است. یعنی ملت غیر فقیه را نمیتوانند بر خود حاکم کنند اما این که کدام فقیه حاکم باشد اهمیت دارد. و این انتخاب مردم است از طریق خبرگان فقیه شناس اتنخاب میکنند. در آن جا بر حق مردم در تعیین رهبر صحه گذاشتیم اصل پنجم ولایت فقیه هم فارغ از نقش مردم نبود. بهشتی در این باره میگوید: کسی نمی تواند تحت عنوان فقیه عادل، باتقوا و عادل به زمان، شجاع مدیر و مدبر خود را به مردم تحمیل کند . مردم هستند که باید صفات شرعی و قانونی را تشخیص بدهند . اما از طرف دیگر مردم هم نمیتوانند بجز فقیه شجاع،عادل و آگاه به زمان، مدیر و مدبر را به رهبری انتخاب کنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان خاطرنشان کرد: زمان تغییر قانون اساسی نظر امام (ره) را پرسیدند که قانون گفته رهبری مرجع تقلید باشد. یعنی قبل رهبری رساله داشته باشد. امام (ره)فرمودند که من از اول هم با این شرط موافق نبودم. خبرگان رای دادند. من هم موافقت کردم. من مرجعیت بالفعل قبل رهبری را لازم نمیدانم. اجتهاد همراه مدیریت کافی است. ولایت ولی فقیه منتخب مردم را امام (ره) مطرح کرد. الان هم یک عده اعتقاد دارند تنها انتخاب مردم باشد. یک عده هم میگویند فقط فقیه باشد و مردم در انتخاب آن نقشی نداشته باشند.
نظر شما